مادر
تقديم به روح مادرم
ديريست طعم چشمه ي اين جا عوض شده ست
بي تو ،غروب دهكده حتي عوض شده ست
در خانه مان كه عطر صداي تو مي شكفت
با يك صداي مثل هيولا عوض شده ست
بابا كه بعد مرگ شما دق نكرد، هيچ
حالا جوان شده ست و سرا پا عوض شده ست
مويش كه مثل خاطره هايش سفيد بود
با رنگ هاي تازه ي حالا عوض شده ست
از آن زمان كه از طرف كوه زن گرفت
حال و هواي خانه ي بابا عوض شده است
رفتار هاي ساده ي آن مرد مهربان
با كودكان خانه و با ما عوض شده ست
بابا اسير حيله ي زن شد از آن به بعد
آن مرد مثل آينه امّا عوض شده ست
بابا اگر چه بوي تورا مي دهد ولي
ديگر زمانه بعد شما ... ها عوض شده ست
كبري سياه ،دختر حاجي غلام هم
اسمش شده شقايق و كبري عوض شده ست
يادش بخير چادر گل دار و ساده ات
آن روز هاي روشن و زيبا عوض شده ست
نان و پنير و باز صدايي ، پراز بهار
حالا ولي تمامي اين ها عوض شده ست
مادر، كدام سوي جهان ،گام مي زني؟
بعد از شما حكايت دنيا عوض شده ست
بايد به دادمان برسي ،تشنه مانده ايم
وقتي كه آب چشمه ي اين جا عوض شده ست