شهید انتظار
من فکر میکنم که نشستن قبول نیست/
رفتن,بدون حادثه از من قبول نيست/
حتماً در این زمینه که با من موافقید/
تنها دعا و روضه و شيون قبول نيست/
چشم انتظار محو تماشای جاده ها/
اينها همه درست,وليكن قبول نيست/
چون دره، شور آب به سر داشتن که...نه...
اينجور اننظار كه اصلا قبول نيست/
اينك اقامه اي ست كه بايد قيام كرد/
اما بدون سنگ و فلاخن قبول نيست/
اسبی بیاورید که باید سوار شد/
در انتظار صرف نشستن قبول نیست/
اسبی بیاورید که جای درنگ نیست/
وقتی تفنگ هست نیازی به سنگ نیست/
باید برای آمدنش روسفید شد/
سر را به باد داد که شاید شهید شد.
موسي عصمتي