دیگر
لبخند هایم را لبخند نمی زنی
وقتی
برایت دست تکان می دهم
دستی تکان نمی دهی
تو که شبیه من
نه، اصلاً خودِ من بودی
با هم مو هایمان را شانه می کردیم
شکلک در می آوردیم
با هم اخم می کردیم
می خندیدیم
کمی با من حرف بزن
بگو چرا
سرسنگینی آینه؟
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
سلام. به وبلاگ من خوش آمدید موسی عصمتی
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
چند خط زندگي نامه موسي عصمتي
اهل سرخسم شهري مرزي در خراسان,
مدرسه روستايم(معدن آق دربند)
آموزشگاه نابينايان شهيد محبي در تهران و آموزشگاه نابينايان اميد مشهد جاهاي بودند كه در آن تحصيل كردم,سال 76 در رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه بيرجند پذيرفته و در همين رشته موفق به اخذ كارشناسي ارشد شدم,و اكنون معلم ادبيات دانش آموزان نابينا در مشهد هستم.
آمار سایت
عکس های عصمتی
حمایت
کد حمایت از من برای وبلاگ شما